کفـاشـی که کـفـش امــام زمـان(عـج) را پیـنه نمـی زد.
مرحوم سید عبدالکریم پیرمرد کفاش معاصری بود که در تهران زندگی می کرد.
سید اهل دنیا نبود، حتی خانه مسکونی نداشت و تنها راه درآمدش کفاشی و پینه دوزی بود.
سیّدعبدالکریم می گفت: آقا گاهی تشریف می آوردند مغازه ی من.
یک وقتی حضرت فرمودند: سید عبدالکریم، کفش های مرا میبینی؟
گفتم: بله آقا جان.
فرمودند کفش های من احتیاج به پینه دارد، میشود کفشهای مرا پینه بزنی؟
گفتم: آقا جان من قول دادم به دیگران، اگرالان مشغول پینه زدن کفشهای شما بشوم به قولم نمیتوانم عمل کنم، چشم آقا جان حتما پینه میزنم، اما اجازه دهید به قولهایی که داده ام عمل کنم؛ بعداً.
برای بار دوم حضرت فرمودند: سیّد عبدالکریم میشود کفش های مرا پینه بزنی؟
میگوید: آقا جان قربانتان بشوم خدمتتان که عرض کردم، روی چشمم، من قول داده ام، به قولم عمل کنم؛ بعداٌ.
برای مرتبه سوم حضرت فرمود: سیّد عبدالکریم میشود این کفشهای مرا پینه بزنی؟
بلند شدم آمدم خدمت آقا، با دستهایم کمر آقا را محکم گرفتم، گفتم آقا جان من که عرض کردم به دیگران قول داده ام؛ چشم. نوکرتم؛ اما اگر این بار بگویید میشود کفشهای مرا پینه بزنی، همینطوری محکم نگهتان میدارم، فریاد میزنم ای مردمی که دنبال امام زمان هستید، بیایید آقا در مغازه من است.
حضرت شروع کردند به خندیدن. دست مبارکش را زدند به پشت من و گفتند: آفرین، بارك الله؛ عبدالکریم! من می خواستم امتحانت کنم، ببینم برای قول و وعده ات چقدر حساب باز میکنی.
یک وقت حضرت از سیّد عبدالکریم پرسیده بود: اگر هفته ای مارا نبینی چه خواهی شد؟
عرض کرده بود: آقا جان میمیرم. حضرت تصدیق کرده بودند و فرموده بودند: اگر چنین نبود که ما را نمی دیدی.
منبع :برگرفته از کتاب ارتباط معنوی با حضرت مهدی (عج)