معراج الشهداء

زندگی زیباست اما شهادت زیباتر
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سیم خاردار

30 تیر 1395 توسط آرامش

 

مهدي دست انداخت توي سيم خاردارها حلقوي زور زد و سيم خاردار از هم باز باشد. زير نور منور با چشم خودم ديدم كه لبه‌هاي تيز سيم خاردار از يك طرف انگشتانش فرو رفته و از طرف ديگر آمده است. خون شرشر ريخت روي زمين. خودش را كشيد تو سيم خاردار. چه زوري زد تا توانست دستش را از توي سيم خاردارها آزاد كند! شروع كرد به برداشتن مينها. وقت نبود آنها را خنثي كند. برمي‌داشت و از سر راه مي‌گذاشتمشان كنار. مين‌ها را كه جمع كرد دوباره دستانش را انداخت ميان كلاف سيم خاردار و كشيد. سيم خاردار از هم باز شد و او خواست رد شود كه شانه‌اش گير كرد به تيغهاي پولادي. سيم خاردار پوست و گوشتش را از هم دريد. مهدي برخاست. شده بود خون خالي. دست برد و نارنجكي درآوردكه او را ديدند. چهار لول دشمن گرفت طرفش. تيرها به لبه شيار مي‌خوردند و خاكها را مي‌پاشيدند روي آسمان. وقتي مهدي ايستاد… يك لحظه چشم از او گرفتم و دوباره كه او را ديدم روي سيم خاردارها افتاده بود. دستهايش از هم باز شده بود. آن دستهاي باز و آن سيم خاردارها… ميسح باز مصلوب… مهدي…
.
سردار شهید مهدی خندان
فرمانده تیپ عمار لشکر 27 حضرت رسول

راوی : علی پروازی

 

 نظر دهید »

مخلص

30 تیر 1395 توسط آرامش

می رفتیم مقر گردان. یک ماشین ایستاد. کنار راننده نشستیم.گفتیم چه کاره ای؟

گفت توی شهر ارماتور پیچ بودم, امدم جبهه شدم راننده!

خیلی سر به سرش گذاشتیم.

رفتیم چادر فرماندهی. دیدیم همان راننده امد کنار بی سیم نشست!

پرسیدیم مگه این کیه؟

گفتند فرمانده جدید گردان, اقا ولی نوری!

شهید ولی نوری

 نظر دهید »

​مهریه ام را می بخشم

30 تیر 1395 توسط آرامش

 

خانواده اش مخالفت کردند و بیشتر از همه خودش؛ می گفت: مهریه را باید پرداخت کرد و اگر در حدّ توان من نباشد، اساساً این ازدواج درست نیست.
بالاخره پدرم رضایت داد که یک جلد کلام الله مجید، یک شاخه نبات و صد هزار تومان پول مهریه ام باشد.
شب ازدواجمان، آقا محمود مصمّم بود مهریه را همانجا بپردازد. من هم که بنایم نبود اول زندگی ایشان را به سختی بیاندازم، گفتم: مهریه من یک جلد کلام الله مجید و یک شاخه نبات است؛ بقیه‌اش را می‌بخشم.

شهید محمود نوریان
منبع : دونیمه سیب, موسسه مطاف عشق

 

 نظر دهید »

ثواب یا گناه

27 تیر 1395 توسط آرامش

شهید علی ماهانی

 

وقتی از چیزی ناراحت می‌شد، با هیچ‌کس حرف نمی‌زد و فقط سکوت می کرد. یک روز که از نماز جمعه برگشت، دیدم خیلی ساکت هست. پرسیدم: «داداش اتفاقی افتاده؟ ناراحت به نظر می‌رسی!»
با همان حجب و حیای همیشگی‌اش گفت: «کاش خانم‌ها بیشتر مراقب حجابشون بودند. امروز پرده قسمت زنونه کنده شد و بی اختیار چشمم افتاد به خانمی که چادر سرش نبود و موهاش کامل پیدا بود؛ اگه بیشتر مراعات می‌کردند، ثواب نماز ما هم با گناه آلوده نمی‌شد».

 منبع :کتــاب روز تیغ، ص48

 

 نظر دهید »

​ذکر...

27 تیر 1395 توسط آرامش

 

از خستگی کار, کف اتاق افتادیم.

گفت محسن خوابت برده!

گفتم نه!

گفت پنج تا ذکر می گم, بامن تکرار کن!

پنج بار ارام گفت:الحمدالله!

عادتش بود با ذکر بخواب برود.

چشم که باز کردم,دیدم کنارم نشسته بادم می زند و پشه ها را دور می کند!

شهید حبیب روزی طلب

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

معراج الشهداء

زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.....(مقام معظم رهبری )
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • خاطرات شهدا
  • نیایش
  • وصیت نامه
  • شعر
  • خصوصیات اخلاقی شهدا
  • سبک زندگی شهدا
  • زندگی نامه شهدا

آخرین نظرات

  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ  
    • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
    در دو ماه از....
  • نگار  
    • طلبه نگار
    در توبه واقعی(از ته دل)
  • آرامش  
    • آرامش
    • ام الحسنین
    • به یاد شهدا
    • یاس نبی
    در خلاقیت
  • آرامش  
    • آرامش
    • ام الحسنین
    • به یاد شهدا
    • یاس نبی
    در خلاقیت
  • آرامش  
    • آرامش
    • ام الحسنین
    • به یاد شهدا
    • یاس نبی
    در 6 انسان سپید رو و سیاه رو 
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در 6 انسان سپید رو و سیاه رو 
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در خلاقیت
  • ایرانی در ‌بهترین دلیل برای مدرسه نرفتن
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در ‌بهترین دلیل برای مدرسه نرفتن

آیتم ها

  • سرزنش کردن
  • نقطه مشترک نامه های اهل کوفه؟!
  • در محضر امام خمینی رحمه الله علیه 
  • توبه واقعی(از ته دل)
  • پای درس بزرگان
  • حکایتی از پیر پالان دوز
  • 6 انسان سپید رو و سیاه رو 
  • دو ماه از....
  • مناجات تکان دهنده امام سجاد علیه السلام:
  • کفـاشـی که کـفـش امــام زمـان(عـج) را پیـنه نمـی زد.

کاربران آنلاین

  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • نور الدین

آمار

  • امروز: 48
  • دیروز: 2
  • 7 روز قبل: 24
  • 1 ماه قبل: 451
  • کل بازدیدها: 15870
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس