مخلص
30 تیر 1395 توسط آرامش
می رفتیم مقر گردان. یک ماشین ایستاد. کنار راننده نشستیم.گفتیم چه کاره ای؟
گفت توی شهر ارماتور پیچ بودم, امدم جبهه شدم راننده!
خیلی سر به سرش گذاشتیم.
رفتیم چادر فرماندهی. دیدیم همان راننده امد کنار بی سیم نشست!
پرسیدیم مگه این کیه؟
گفتند فرمانده جدید گردان, اقا ولی نوری!
شهید ولی نوری