احيای تنهايی
30 تیر 1395 توسط آرامش
اوﻟﯿﻦ ﺑﺎر ﻛﻪ در ﺟﺒﻬﻪ رﻓﺘﻢ، ﺷﺐ ﻗﺪر ﺑﻮد.
ﺑﻪ اﺗﻔﺎق چن تا از همرزما,
ﺑﻪ ﻣﺮاﺳﻢ اﺣﯿﺎرﻓﺘﻢ,
هرشب, از ﻣﺠﻤﻮع 350 ﻧﻔﺮ اﻓﺮاد ﮔﺮدان,
ﻓﻘﻂ ﺑﯿﺴﺖ ﻧﻔﺮ ميومدن.
ﺑﺮام ﺳﺆال ﺷﺪﻩ ﺑﻮد
تااينكه يك شب از ﻣﺤﻞ ﺑﺮﮔﺰاري اﺣﯿﺎ ﺑﯿﺮون رﻓﺘﻢ, ﭘﺸﺖﻣﻘﺮﻣﺎ ﺻﺤﺮاﯾﻲ ﺑﻮد ﻛﻪ
ﺷﯿﺎرﻫﺎی زﯾﺎدي داﺷﺖ,
ﻧﺰدﯾﻚﺷﯿﺎرﻫﺎ,
دﯾﺪم درﺑﯿﻦ ﻫﺮ ﺷﯿﺎر،
رزﻣﻨﺪﻩ اي رو ﺑﻪ ﻗﺒﻠﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﻗﺮآن را روي ﺳﺮش
ﮔﺮﻓﺘﻪ و زﻣﺰﻣﻪ ﻣﯿﻜﻨﺪ.
ﺻﺪاي ﻣﺮاﺳﻢ اﺣﯿﺎ از ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﭘﺨﺶﻣﯿﺸﺪ،
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺻﺪا را ﻣﻲ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ و در ﺗﻨﻬﺎﯾﻲ و ﺗﺎرﯾﻜﻲ ﺣﻔﺮﻩ ﻫﺎ
ﺑﺎ ﺧﺪاي ﺧﻮد راز و ﻧﯿﺎز ﻣﯿﻜﺮدﻧﺪ.
⚫️شهيد رضا صادقی يونسی