سنگر
27 تیر 1395 توسط آرامش
من را که تعبید کردند منتظر نتیجه کنکور بود
گفت :"بابا! هر جور شده کتاب فروشی رو باز نگه میدارم ، اینجا سنگره نباید بسته شه”
جواب کنکور آمد ،
دانشگاه شیراز قبول شده بود.
پیغام دادم ” نگران مغازه نباش ، به دانشگاهت برس”
نرفت …
ماند مغازه را بگرداند …
منبع :کتاب شهید زین الدین